جاده ی زندگی..

جاده ی زندگی..

جاده ی زندگی..

از روزمرگی هام مینویسم..
از هر چیزی که واسم جالب باشه و بخوام ثبت شه..

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۴/۲۵
    6
  • ۰۲/۰۴/۲۴
    5
  • ۰۲/۰۴/۲۴
    4
  • ۰۲/۰۴/۲۳
    3
  • ۰۲/۰۴/۲۱
    2
  • ۰۲/۰۴/۲۱
    1

1

زنگ زده میگه خانوم ناهار چی داریم

میگم ها؟یعنی چی؟

میگه ناهار دیگه ناهار چی داریم

بهش میگم هیچی

میگه یعنی چی هیچی؟همکارم زنگ زده به خانومش پرسیده ناهار چیه خانومش کلی غذا گفته که ببینه کدومو دوست داره واسش درست کنه

بهش میگم آخه اون خانومشه

من دوست دخترتم 

بعدشم الان سرکارم 

میگه خب کی گفته بری سرکار بشین تو خونه دیگه

بهش میگم عزیزم شما دلتم چیزی خواست شب بهم بگو واست درست میکنم برا ناهار فردات 

ما شرایطمون فرق میکنه وقتی من سرکارم یعنی باید ناهارو شب درست کنم

میگه آهاااا باشه 

قربونش برم حسودیش شده به همکارش

 

 

 

  • می ناز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی